امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۹۲

۱

زین پس سر آن نیست که من زهد فروشم

ساقی، قدحی ده که به روی تو بنوشم

۲

جایی که نیرزد به جوی دین درستم

این توبه صد جای شکسته چه فروشم؟

۳

بس پیر خرابات که دیدم به شفاعت

تا باز گشادند در میکده دوشم

۴

اکنون که سرم شد به در میکده پامال

چون بیم دهد محتسب از مالش گوشم؟

۵

بوده ست ز هوش و دلم اندیشه تیمار

المنت لله که نه دل ماند نه هوشم

۶

رفت آن که مصلا به کتف داشتم، اکنون

بازیچه گه مغ بچگان شد سر و دوشم

۷

پوشیده بسی خدمت بت کردم و زین پس

زنار هوس می کندم، از تو چه پوشم؟

۸

چون باز نیامد ز بت و بتکده خسرو

اصلاح مزاج سگ دیوانه چه کوشم؟

تصاویر و صوت

نظرات