امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵

۱

جانم از آرام رفت، آرام جان من کجا

هجرم نشان فتنه شد، فتنه نشان من کجا

۲

آمد بهار مشک دم، سنبل دمید و لاله هم

سبزه به صحرا زد قدم، سرو روان من کجا

۳

از گریه ماندم پا به گل وز دوستان گشتم خجل

جان از جهان بگسست و دل، جان و جهان من کجا

۴

در کار غم شد موریم، بی پرده شد مستوریم

تلخ است عیش از دوریم، شکرفشان من کجا

۵

شخصم ضعیف و دیده تر، زان ریسمان و زین گهر

اینک مهیا شد کمر، لاغر میان من کجا

۶

هر دم جگر، در سوز و تاب، از دیده ریزم خون ناب

اینک می و اینک کباب، آن میهمان من کجا

۷

دل رفت در مهمان او گفت آن اویم آن او

گر هست این دل زان او، آخر از آن من کجا

۸

من جور آن نامهربان دارم ز خاموشی نهان

اویم نیارد بر زبان کان بی زبان من کجا

۹

جان است آن یار نکو، رفته دل خسرو در او

گر دل نرفته است این بگو، این گو که جان من کجا

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حمید
۱۳۹۴/۰۴/۱۵ - ۱۸:۳۹:۴۶
در انتخاب بیت سوم،،،،،کجا،،،،،جا افتاده است
user_image
حمید
۱۳۹۴/۰۴/۱۵ - ۱۸:۴۰:۳۹
در انتهای بیت سوم،،،،،کجا،،،،،جا افتاده است
user_image
روح‌الله
۱۳۹۸/۰۷/۱۷ - ۱۷:۴۴:۴۷
سلام. وزن نیمه اول مصرع آغازین شعر همخوانی ندارد. جانم از آرام رفت بر وزن مفتعلن فاعلن است