امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۱۱

۱

مرا قامت چو چوگان است و سر چون گوی سرگردان

بیا، ای ترک و چوگانی بدین سرگشته در گردان

۲

همه شب جان من گردانست گرداگرد رخسارت

بدانگونه که باشد گرد گل باد سحر گردان

۳

سرت گردم، زمانی گوش کن بر ناله های من

گرت درد سری باشد مرا بر گرد سرگردان

۴

در ایام چو تو شکر لبی تا کی کشم تلخی؟

بزن یک خنده و دامان عیشم پر شکر گردان

۵

ز غم شب تا سحر جان می کنم، بردار زلف از رخ

اگر مردن نباشد زود، باری بیخبر گردان

۶

چه منعم می کنی، زاهد، از این روی و بدین دیدن

توان گفتن مسلمان را که روی از قبله برگردان

۷

شبی، ای آفتاب حسن، در مهتاب گشتی کن

در و دیوار را از سایه خود جانور گردان

۸

برون آ از در و دیوانه گردان هوشیاران را

ولیکن خسرو دیوانه را دیوانه تر گردان

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۸۷

نظرات