امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۱۶

۱

با چون تو مهی یک شب گر خواب توان کردن

بهر خوشی عمری اسباب توان کردن

۲

گر پای ترا وقتی از گریه توان شستن

از بهر چنین کاری خوناب توان کردن

۳

آن طره به یک سو نه از گوشه، مه تابان!

شبهای سیاهم را مهتاب توان کردن

۴

گر غمزه تو جوید شاگرد به خونریزی

صد خضر و مسیحا را قصاب توان کردن

۵

بیداری من بوده ست از رنج فراق امشب

چندان که به آسایش ده خواب توان کردن

۶

زاهد که ترا بیند، گر قبله به دل خواهد

از طاق دو ابرویت محراب توان کردن

۷

آن خوی که ز روی تو گه گاه چکد بر لب

کام دل خسرو را جلاب توان کردن

تصاویر و صوت

نظرات