
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۵۲۱
۱
برآمد ماه عید از اوج گردون
طرب چون ماه نو شد هر دم افزون
۲
بر اوج آسمان نونی ست یا عین
که بیرون آمده ست از کلک بی چون
۳
به گردش چیست چندین نقطه زانجم؟
اگر یک نقطه باشد بر سر نون
۴
ببین اندر رکوع آن پاره نور
هلاکش گوی خواهی خواه ذوالنون
۵
همانا حلقه گوش سپهر است
چو لیلی هست در پهلوی مجنون
۶
شفق بین و سیاهی شب عید
تو پنداری که این مشک است، آن خون
۷
چنین ماه نو و عید خجسته
مبارک باد بر ذات همایون
۸
در اوصاف کمالت نظم خسرو
بنامیزد همه سحر است و افسون
نظرات