امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۲۹

۱

زین خوش پسران و شکل ایشان

بیگانه شدم ز جمله خویشان

۲

خوبان همه شهر و یک دل من

بیچاره دلم به دست ایشان

۳

با ما سر راستی ندارند

این کج کلهان مو پریشان

۴

کشتند به تیغ غمزه ما را

این سخت دلان سست کیشان

۵

جانا، مگذر نمک فشانان

بر سوختگان و سینه ریشان

۶

ای جمله نیکوان فدایت

لیکن دل و جان من فدیشان

۷

گر خون ریزی ز صد چو خسرو

با گرگ چه دم زنند میشان؟

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۱۱/۱۲ - ۱۳:۵۱:۳۴
وزن شعر (مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)) است، لطفاً تصحیح بفرمایید.