امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۶۴

۱

بی وفا یارا، چنین هم بی وفاداری مکن

گر وفایی نیستت، باری جفاکاری مکن

۲

چند گویی کز جفا کردن دلت را خون کنم

هر چه خواهی کن، همین از بنده بیزاری مکن

۳

بر نیفتاد آخر از عالم نشان مردمی

شرم دار از مردمان و مردم آزاری مکن

۴

چشم را دل می دهی در کشتن ما بی گنه

کافران را در قصاص مؤمنان یاری مکن

۵

آیت حسنی و رویت هدیه دلها بس است

بر لب شنگرف فام این رنگ زنگاری مکن

۶

در خیالش بیهشم، چه جای پند است، ای حکیم

خواب دیوانه ست، تعبیری به هشیاری مکن

۷

خسروا، با او به عزت جان برابر می نهی

هم بدان عزت که باد او بدین خواری مکن

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۵۰۴

نظرات