امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۶۹

۱

از شب گیسوی تست روشنی روز من

از رخ چون انجمت روشنی انجمن

۲

تا که شکسته‌دلم صحبت زلفت گزید

صحبت دل کرد اثر، زلف تو شد پرشکن

۳

از سر زلفت نخاست این دل گردن‌زده

من ز سرش خواستم، گردن او را بزن

۴

من همه سر می‌نهم پیش تو بی‌گفت‌ ِ تو

تو همه سر می‌کشی پیش من از گفت من

۵

بر رخ خسرو بماند نقش ز خوبان دل

تا دل پرخون اوست نقش رُخت را وطن

تصاویر و صوت

نظرات