امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۹۱

۱

نظر چگونه توان در همه جهان کردن؟

چو نیست آن که به رویش نظر توان کردن

۲

به هر چه بی رخ تو پیش از این نظر کردم

به جان تو که پشیمان شدم، از آن کردن

۳

به فتوی خط تو کآیتی ست در خوبی

حلال نیست تماشای بوستان کردن

۴

چو کعبتین شگرف است چشم تو که چنان

مقام را نتوانند از استخوان کردن

۵

گران کنی دل، اگر گویمت که سنگدلی

اگر نه سنگدلی، چیست دل گران کردن؟

۶

غمت که دانه دلها خورد، عجب مرغی ست

که جز به سینه نمی یارد آشیان کردن

۷

عنان صبر شد از دست، در چه آویزم؟

که هیچ نتوان دست در عنان کردن

۸

غلام تو شوم، ار التفات کم نکنی

خدای صبر دهادت بدین زیان کردن!

۹

پر آب دیده شدم، کشتیی همی باید

بدین طریق مرا عمر بر کران کردن

تصاویر و صوت

نظرات