
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶
۱
بشکفت گلها در چمن، ای گلسِتان من بیا
سرو ایستاده منتظر، سرو روان من بیا
۲
از گریه من هر طرف، پر لاله و گل شد زمین
وقتی به گلگشت، ای صنم، در گلسِتان من بیا
۳
حیف است دیدن بیرُخَت، در بوستان آخر گهی
ای گل، نهان از باغبان در بوستان من بیا
۴
هر طره تو آفتی، هر نرگس تو فتنهای
گرچه بلای عالمی، از بهر جان من بیا
۵
تلخی که گویی نیست آن از تلخی هجرت فزون
با این همه تلخی خود، شکّرفِشان من بیا
۶
دانی که هستم در جهان من خسرو شیرینزبان
گر نایی از بهر دلم، بهر زبان من بیا
نظرات
شیخ