
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۱۲
۱
یار بی فرمان و دل هم همچنان
یک دمی باقی و همدم همچنان
۲
شانه کردن زلف را چندین چه سود؟
بسته چندین دل به هر خم همچنان
۳
هر کسی پندی شنید و صبر کرد
کار من دشوار و در هم همچنان
۴
عشق صد گونه بلا بر من فگند
کفه امید من کم همچنان
۵
هر شبی تا روز با خود بهر صبر
صد فسانه گویم و غم همچنان
۶
جان نفس بشکست و در پرواز شد
دل به دام فتنه گر کم همچنان
۷
شد ز یاران دیده خسرو را خراب
عشق را بیناد محکم همچنان
نظرات