امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۶۱۳

۱

همی ریزی به بازی خون یاران

چنین باشد سزایی دوستداران؟

۲

به خون بیدلان خوردن مکن خوی

که کس را نآید این شربت گواران

۳

من رسوا و هر سو خنده خلق

چو مستی در میان هوشیاران

۴

برای صبح پیروزی که بی تست

حیات من چو شام سوکواران

۵

تنم پرورده شد در خون دیده

چنان کز می سفال باده خواران

۶

نگویم درد خود با کس کز این راز

نگنجد در دل نااستواران

۷

منم سرگشته زیر پای خوبان

چو گوی افتاده در پیش سواران

۸

شکاری را ز تیر ترک روزی ست

مرا از ناوک مردم شکاران

۹

چه خوش می نالد اندر عشق خسرو

چو بلبل در قفس وقت بهاران

تصاویر و صوت

نظرات