
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۲
۱
ندانستم که اهلیت گناهست
ایا این ره که می پویم چه راهست
۲
ز جور روزگار و طعن دشمن
جهان بیش جهان بینم سیاهت
۳
نه هر مردی تواند کرد مردی
سوار شیر دل پشت سپاهست
۴
کسان را بر در هر کس پناهی
مرا بر درگه لطفش پناهست
۵
اگر آهی کشم درهم کشد روی
مگر آیینه را تندی ز آهست
نظرات