امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۶۲۲

۱

خه از کجاها می رسی آلوده می همچنین

در خون شده زلف آنچنان، رخسار پر خوی همچنین

۲

چون دشمنانم، می کشی، من خود شدم کشته، ولی

آخر مسلمانی ست این، ای دوست، تا کی همچنین

۳

سختی جانم بین که چون، سوز ترا تاب آورم

ناچیز گردد، گر فتد یک شعله در نی همچنین

۴

از بهر جانی در رخت، کی گویم این کز جور بس؟

می کن تو تا من می کشم جور پیاپی همچنین

۵

هر شب خورم در بزم غم، گه خون دل، گاهی جگر

وه چون خرابی نآردم، نقل آنچنان، می همچنین

۶

چون من گرفتارت شدم، زانم چه کآرندم خبر؟

ماهی ست در روم آنچنان، خوبی ست در ری همچنین

۷

خسرو که نالد گه گهی از جور و از بیداد تو

گه لاف عشقت می زند، نپسندم از وی همچنین

تصاویر و صوت

نظرات