امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۶۲۹

۱

آه ازین تنگ قبایان شده تنگم دامان

که نه سر ماند مرا در غم ایشان نه امان

۲

لب گشایند و نباتی ندهندم، آری

کام خود را نتوان یافتن از خودکامان

۳

گر برم در برشان دست، بدزدند اندام

سیم دزدی عجبی نیست ز سیم اندامان

۴

رخ چو آتش بنمایند و جگر پخته کنند

این دل پخته من سوخته شد زین خامان

۵

خسرو از بهر تو بدنام شد، از وی بگریز

نیکنامی نبود در روش بدنامان

تصاویر و صوت

نظرات