امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۶۶۲

۱

گر چه که هست خون دل باده خوشگوار تو

سر خوش و شیرگیر شد نرگس پر خمار تو

۲

سرو بلند ونخل تر گه گهی آورم به بر

وه که بدین کجا رود آرزوی کنار تو

۳

تیر بر آهوان زنی، غمزه به ما از آن سبب

رشک شکار تو ز من، رشک من از شکار تو

۴

چشم من است و خاک ره رفته، بتا بیا ببین

دیده که خاک می خورد در ره انتظار تو

۵

چون سر و کار شد مرا با چو تویی به دوستی

رسم وفا نباشد، ار سر بنهم به کار تو

۶

از پی تو ز خون دل شربت مهر ساختم

نیز نکرد رحمتی چشم حرامخوار تو

۷

هست چو یادگار تو غم که مباد در دلی

جای به سینه کرده ام از پی یادگار تو

۸

بی تو که زنده مانده ام سیر نمای رو به من

تا برهد ز ننگ جان خسرو بیقرار تو

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۶

نظرات