
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۷۳
۱
نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو
فتنه عسس گشت باز گرد سر کوی تو
۲
گر به ترازوی چرخ دست رسد مر مرا
حسن تو یکسو نهم، مه به دگر سوی تو
۳
روی مرا زرد کرد روی تو منکر شود
اینک اگر راست است، روی من و روی تو
۴
نیست کمان غمت چون که به بازوی من
گوشه گرفتم، ولی گوشه ابروی تو
۵
من به فسون وفا زان خودت می کنم
تفرقه گر نفگند نرگس جادوی تو
۶
بس که شکسته دلان بسته زلفت شدند
هست هزاران شکست در سر هر موی تو
۷
ای به دو رخ چون پری زلف ز رخ دور کن
دیو نه نیکو بود خاصه به پهلوی تو
۸
قامت خسرو ز غم چون دم سگ حلقه شد
تا فلکش طوق ساخت بهر سگ کوی تو
تصاویر و صوت

نظرات