
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۷۶
۱
هر جا که لب به خنده گشاید دهان تو
خونابه ایست از لب چون ناردان تو
۲
ای بس عنان که بر سر کوی تو شد ز دست
کز راه جور باز نتابد عنان تو
۳
شد خانمان صبر همه غارت و خراب
از ترکتاز غمزه نامهربان تو
۴
از خوی بد چه ظلم که بر ما نمی کنی
آخر چه کرده ام من مسکین از آن تو
۵
عشق تو بس که بر دل خسرو زده ست زخم
گره است امید زیستنم هم به جان تو
تصاویر و صوت

نظرات