
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۸۱
۱
مست آمد آن نگار که ما مست روی او
دیوانگیست کار من از جستجوی او
۲
با خود برید چشم من از روی مردمی
گر آرزو کنید که بینید روی او
۳
بر خاک کوی وی دل من دوش گم شده ست
یک ره طلب کنید دل از خاک کوی او
۴
خواهید تا چو من نشوید از بلای هجر
در من نگه کنید و ببینید سوی او
۵
گر تلخ پاسخی دهد از خوی تلخ خویش
هم بشنوید و تلخ مدانید خوی او
۶
گر هیچ نیست، پیش نسیم صبا روید
بر خسرو شکسته رسانید بوی او
تصاویر و صوت

نظرات