
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۸۴
۱
ای خرد مست لعل چون می تو
ما ز آزاده ابروی خوی تو
۲
می مرا ده که لب به گوش برم
بس که مستم ز لعل چون می تو
۳
چون کنی وعده، باز گویی «کی »
من به صد جان غلام آن کی تو
۴
چون غمت بکشدم، بگویی «هی »
روح بخشد به تن همان می تو
۵
گوییم مردن تو از پی کیست
هم به جان و سر تو از پی تو
۶
گفتم از تو حیات دارم، گفت
«تو نگر و آن حیات لاشی تو»
۷
خسروا، چون سزای سوختنی
مهربانی ست شعله بر نی تو
تصاویر و صوت

نظرات