
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۸۵
۱
ای به بالا بلند و زیبا تو
رشک سرو بلند بالا تو
۲
زرگر از سیم چون تو بت نکند
خواه هم برد و خواه فرما تو
۳
در دلت هیچ جا نمی گیریم
گر چه ما هسته ایم و خرما تو
۴
تیغ برکش که جان فدا کردیم
گر نخواهی برید از ما تو
۵
خیز و بر دیده شین چنانکه بود
مردم دیده زیر و بالا تو
۶
روزها شد که اندر این هوسم
که شوم همنشین شبی با تو
۷
گل دمانید اشک من از خاک
بو که آیی بدین تماشا تو
۸
همه راهت برفتم از مژگان
گر چه دور است ره ز من تا تو
۹
جان خسرو، چو جای خود کردی
دور تا کی شوی ازینجا تو
نظرات