امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷

۱

وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را

بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را

۲

ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد

بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را

۳

مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین

سبزه بساط سبز وتر از پی رقص آب را

۴

نیست حیات شکرین کاخر شب شکر لبان

هر طرفی به بوی می تلخ کنند خواب را

۵

چون به سؤال گویدم ساقی مست عاشقان

هان قدحی، چگونه ای؟ حاضرم این جواب را

۶

چند ز عقل و درد سر باده بیار ساقیا

درد ترا و سر مرا عقل شراب ناب را

۷

گرد سفید برق را تا بنشاند از هوا

موج بلند می شود چشمه آفتاب را

۸

نی غلطم که آفتاب اوج ازان گرفت تا

بوسه زند به پیش شه حاشیه جناب را

۹

خورد خدنگ او بسی خون ز دو دیده، پر نشد

سیر کجا کند مگس حوصله عقاب را

۱۰

خانه خسرو از رخش هست صفا که هر زمان

از رخ فکر مدح تو دور کند نقاب را

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۱

نظرات