
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۷۰
۱
بازش هوس شکار برخواست
وز دلشدگان قرار برخاست
۲
او مرکب ناز راند و از خلق
هر سوی فغان زار برخاست
۳
او پیش شکار مست بگذشت
فریاد ازان شکار برخاست
۴
من خاک شوم بر آن زمینی
کز توسن او غبار برخاست
۵
صبر و دل و نام و ننگ ما برد
عشق آمد و هر چهار برخاست
۶
عاشق نه یکی، هزار جان داد
ناله نه یکی، هزار برخاست
۷
خواب دگرش به دیدن آمد
شاد آمد و شرمسار برخاست
۸
از رنج منش چه شد زیادت
وز کشتن من چه کار برخاست
۹
ای عقل، برو، ز ما که نتوان
زین میکده که هوشیار برخاست
۱۰
با درد خوشم که نام مرهم
از خسرو دلفگار برخاست
تصاویر و صوت

نظرات
مهران