امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۰۰

۱

من ار چه هر شب از شبهای هجرش می کنم ناله

ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخاله

۲

مرا از ناله خود صد خراش است و یکی راحت

که می بشناسد آن سلطان سگان خویش را ناله

۳

گذشت از حد درازی شبم ترسم که ناگاهان

شود شبهای بی پایان در این یک روز صد ساله

۴

ببینم در رخت گر ره بود در آتش و تیغم

دوم ز انسان که گویی می روم بر سوسن و لاله

۵

چه خوش جان دادنی باشد که من از تلخی مردن

تو بخشی از لب خویش آخرش شربت در آن حاله

۶

گرم چون خاک زیر پای توسن پی سپر سازی

همت نگذارم و گردی شوم، آیم ز دنباله

۷

فراقت کشت خسرو را که ترسیدی ز روز بد

ملخ زد کشت دهقان را که می ترسید از ژاله

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۵۳۲

نظرات

user_image
ناباور
۱۳۹۴/۰۸/۰۸ - ۰۲:۲۱:۳۸
درودبه نظر می رسد در مصرع دوم از اولین بیت به جای تبخانه تبخاله مناسب تر است