امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۰۴

۱

ای رفته و ترک من بدنام گرفته

وز دست وفای دگران جام گرفته

۲

باز آمده ای تا بنمایی و بسوزی

در سوز میاور دل آرام گرفته

۳

خونم مخور، ای دوست، که این باده غم آرد

چون دید توان آن رخ گلفام گرفته؟

۴

دزدان دل ار شاه بگوید که بگیرند

من گیرم هر موی ترا نام گرفته

۵

دشنام مرا گفته بدی دوش، همه شب

من لذت آن گفتن دشنام گرفته

۶

از پیش مران بنده دیرینه خود را

گر دل شدت، ای کافر خودکام گرفته

۷

من دوزخی عقل و بسا دوزخی عشق

گو صد چو من سوخته را خام گرفته

۸

ای گل، چه زنی خنده ز نالیدن خسرو

کازرده بود بلبل در دام گرفته

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۵۳۴

نظرات