
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۷۱۹
۱
ای آرزوی هزار سینه
وندر دل تو هزار کینه
۲
هستم ز برت که هست پیدا
در جامه چو می در آبگینه
۳
هر قطره خون ز چشم من هست
بر خاتم عاشقی نگینه
۴
ای عقل که پندنامه خوانی
در آب روان کن این سفینه
۵
طاقت به دلم نماند، یارب
انزل لقلوبنا سکینه
۶
مجنون خراب سینه داند
اندوه من خراب سینه
۷
ننگ همه عاشقانست خسرو
مپسند سفال در خزینه
نظرات