امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۳۳

۱

هر شب از سودای آن زلف سیاه

بگذرانم از فلک من دود آه

۲

گر کنی دعوی خوبی، می رسد

شاهدان داری دو رخ چون مهر و ماه

۳

ماه را با ابرویت نسبت کنم

شرمساری چون نبینم زین گناه

۴

خون چندین سوخته در گردنش

آنکه نامش کرده ای زلف سیاه

۵

ملک دل ملک تو شد، ای شاه حسن

کامران بنشین به صدر بارگاه

۶

خسروش خلوتگه دیدار ساخت

دیده را چون دید روشن جایگاه

تصاویر و صوت

نظرات