امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۴۵

۱

روزی به لاغ گفتم کت نسبتی ست با مه

من بد لست حیا من شدة الندامه

۲

گاهی کشد به تیغم، گاهی زند به تیرم

فی کل ما یعری حلافنا ادامه

۳

چون حال خویش گویم با ظالمی که پیشش

لم تعتبر حدیثی والعجم فی التهامه

۴

ماییم و کعبه جان مردن به وادی غم

والله فر منی یا طالب السلامه

۵

خسرو ز طعن ترسی، اینجاست بازی جان

بالحیف لحقه من خافه ملامه

تصاویر و صوت

نظرات