امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۴۶

۱

شمع فلک برآید با آتشین زبانه

ساقی نامسلمان درده می مغانه

۲

کشتی من روان کن مانا کرانه یابم

دریای غم ندارد چون هیچ جا کرانه

۳

چون توبه ام شکستی گر نیست وجه باده

بفروش خانه من با آن شرابخانه

۴

می نیم خورد خود ده ور پاره برنجی

دل بر لب تو دارم، می خواستن بهانه

۵

نی نی که از رخ خود بیهوش کن که باری

یکدم خلاص یابم از محنت زمانه

۶

رو تا رویم بیرون دستم به گردن تو

تو بیخود صبوحی، من بیهش زمانه

۷

ای مه غلام حسنت، چون در خمار باشی

نی رو ز خواب شسته نه موی کرده شانه

۸

مطرب به رود خود زن دستی به ابر باران

وین زهد خشک ما راتر کن به یک ترانه

۹

خسرو خراب مطرب تو مست ناز و سرخوش

هان در چنین نشاطی یک رقص عاشقانه

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۵۵۲

نظرات

user_image
مهدی جلیلی
۱۳۹۱/۱۱/۲۸ - ۰۲:۰۷:۴۲
نه رو ز خواب شسته...