امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۵۶

۱

چو خاست صبحدم آن مه ز خواب پژمرده

گل رخش ز خمار شراب پژمرده

۲

شدند خوبان پژمرده زان جمال چنانک

شود شکوفه تر ز آفتاب پژمرده

۳

در آفتاب مرو ماه من که نآرد تاب

رخت که می شود از ماهتاب پژمرده

۴

ببردی آب، همه گلرخان دو تا گشتند

چو آن گلی که کشندش گلاب پژمرده

۵

بدید نرگس بستان به خواب چشم ترا

شد از تحیر آن هم به خواب پژمرده

۶

مرا بگیر چو گل لعل بر رخ از دم سرد

که تو به توست همه خون ناب پژمرده

۷

وصال خواست ز تو خسرو و جوانی یافت

که گشت غنچه دل زان جواب پژمرده

تصاویر و صوت

نظرات