امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۸۹

۱

ز آب ملاحت که رخ آلوده ای

وانکه نمک بر جگری سوده ای

۲

داد لبت بوسه و رنجه شدی

بازستان، گر تو نفرموده ای

۳

بشنو از اروح شهیدان عشق

زمزمه عشق که نشنوده ای

۴

هست دوان گرد تو چون گرد باد

جان عزیزان که تو بر بوده ای

۵

دوش نشد دل که به مه بنگرم

ز آنک تو اندر دل ما بوده ای

۶

لابه بر آن لب چو ملمع گریست

عربده بر فتنه چه آلوده ای؟

۷

می روم از وعده وصلت مدام

گرچه که بادست که پیموده ای

۸

منت بخشیدن تو بهر چیست؟

بر دل خسرو که نبخشوده ای

تصاویر و صوت

نظرات