امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۹

۱

زلف سیه تو مشک چین است

بالای تو سرو راستین است

۲

لعل تو نگین خاتم حسن

وان خط تو نقش آن نگین است

۳

گر موم بود میان خاتم

در خاتم لعل انگبین است

۴

ماهست رخت در آن سخن نیست

قندی است لبت سخن در این است

۵

هر لحظه کشد بکشتنم تیغ

چشم تو که شوخ و نازنین است

۶

گفتم که ترا کمین غلامم

گر هست گناه من همین است

۷

ما را ز لب تو نیست قسمی

تدبیر چه سود، قسمت این است

۸

تو غمزه چه می زنی به خسرو

کین تیر سپهر در کمین است

تصاویر و صوت

نظرات