امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۹۱

۱

تو شوخ هر کجا لب خندان گشوده ای

از دل بسی گره که به دندان گشوده ای

۲

آب حیات می رودت در سخن که لب

گویی ره آب چشمه حیوان گشوده ای

۳

ما چون زییم بیش که از بهر جان ما

مستی و خوی چکان و گریبان گشوده ای

۴

هست از برای کینه ما خط کشیدنت

مضمون نهان مدار که عنوان گشوده ای

۵

فریاد رس مرا و ز فریاد وارهانش

خسرو که هر شبی ز وی افغان گشوده ای

تصاویر و صوت

نظرات