
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۷۹۷
۱
مست آمده ای باز به مهمان که بودی؟
دانم شکری در شکرستان که بودی؟
۲
ای یار جدا مانده، دل تنگ که جستی؟
ای یوسف گم گشته به زندان که بودی؟
۳
دیوانه من بر سر کوی که گذشتی؟
تشویش ده حال پریشان که بودی؟
۴
می دوش کجا خوردی و ساغر به که دادی؟
در ظلمت شب چشمه حیوان که بودی؟
۵
آراسته و مست در آغوش که خفتی؟
این بخت کرا بوده، به فرمان که بودی؟
۶
جعدت که گزیده ست، لبت را که گزیده ست؟
پیش که نشستی شب و مهمان که بودی؟
۷
حلوا همه تاراج شد، ای دل، تو چه کردی؟
شهد که چشیدی، مگس خوان که بودی؟
۸
جان دگری در تن نالان که بودی؟
کان نمکی در دل بریان که بودی؟
۹
نی بوی گلی داری و نی رنگ بهاری
خسرو، تو به نظاره بستان که بودی؟
نظرات