
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۰۰
۱
ای باد، سلام دلم آنجا برسانی
بوسی ز لبم بر کف آن پا برسانی
۲
یکبار رسانیش سلام همه عشاق
صد بار از آن من تنها برسانی
۳
بسیار بگردیش ز ما گرد سر آنگاه
صد سجده فرضش ز سر ما برسانی
۴
این پیرهن چاک به خون غرقه که دارم
پنهان ببری از من و پیدا برسانی
۵
دیرینه پیامی که برون داده ام از دل
پرورده به خونهای دل آنجا برسانی
۶
کردیم به خوناب جگر نقش به چهره
این قصه به آن یوسف دلها برسانی
۷
گر بر سر خسرو گذری، دوست، هماناک
عمر وی از امروز به فردا برسانی
نظرات