
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۰۵
۱
چنین کان خنده شیرین تو کردی
هلاک عاشقان آیین تو کردی
۲
جفا می کرد بر من خود زمانه
بلای عشق تا شد، این تو کردی
۳
نکردی رد سؤال بوسه هرگز
گدایی بر دلم شیرین تو کردی
۴
ترا من دل سپردم، لیک جایش
در آن گیسوی چین بر چین تو کردی
۵
نه مرد عشق بودم من، ولیکن
مگس را طعمه شاهین تو کردی
۶
مبادا نام غم هرگز بر آن دل
مرا گر چه چنین غمگین تو کردی
۷
مرا این ماجرای دیده با تست
چنینم بیدل و بی دین تو کردی
۸
تو خوبان را نمودی پیشم، ای چشم
ستم بر جان من چندین تو کردی
۹
نگفتم بد ترا، ای عشق، هرگز
که قصد خسرو مسکین تو کردی
نظرات