
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۰۷
۱
شکستی طره، تا در سر چه داری؟
نگویی کینه با چاکر چه داری؟
۲
کله کج کرده ای از بهر آن راست
که خون ریزی، دگر در سر چه داری؟
۳
مسلمان کشتن اندر مذهب تست
بجز این خود تو، ای کافر، چه داری؟
۴
مسلمانی ست این، آخر نه کفرست؟
ستم را، بیوفا، داور چه داری؟
۵
ربودی جان ز خلقی از نگاهی
کنون تا چشم دیگر بر چه داری؟
۶
ورق چون داغ شد، ابتر نگردد
چو داغم کرده ای، ابتر چه داری؟
۷
اگر من گفته ام کز تو صبورم
دروغی گفته ام، باور چه داری؟
۸
غمی دادی و آن دل را سپردم
من اینک حاضرم، دیگر چه داری؟
۹
گرم دیوانه خواهی داشت در دشت
میان بربسته ام بر هر چه داری؟
۱۰
فتاده سوختم بر خاک راهت
چنینم خاک و خاکستر چه داری؟
۱۱
بر آب دیده خسرو ببخشای
چو جان تر کرد، چشمش تر چه داری؟
تصاویر و صوت

نظرات