امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۸۱۴

۱

دیوانه شدم ز یار بدخوی

بیگانه پرست و آشنا روی

۲

دل بردن عاشقانست خویش

من جان نبرم ازان جفاجوی

۳

از جعد ترش تن چو مویم

در تافته گشت موی در موی

۴

پرسند نشان صبر، گویم

گامی دو سه از عدم بر آن سوی

۵

خواهم به درت روم به صد آه

سوزم سر و پای خود در آن کوی

۶

او گر چه به سوز من نبیند

باری رسدش ز داغ من بوی

۷

ساقی، به زکات می پرستان

از من به دو جرعه غم فروشوی

۸

ای دیده، به سوز من ببخشای

کامروز تراست آب در جوی

۹

خسرو چو به نیک گویی تست

یاد آر او را به گفت بدگوی

تصاویر و صوت

نظرات