امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۸۲۵

۱

ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری

هر چند وصفت می کنم، در حسن از آن زیباتری

۲

هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر

شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری

۳

آفاق را گردیده ام، مهر بتان ورزیده ام

بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری

۴

ای راحت و آرام جان، با قد چون سرو روان

زینسان مرو دامن کشان، کآرام جانم می بری

۵

عزم تماشا کرده ای، آهنگ صحرا کرده ای

جان و دل ما برده ای، این است رسم دلبری

۶

عالم همه یغمای تو، خلقی همه شیدای تو

آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری

۷

خسرو غریب است و گدا، افتاده در شهر شما

باشد که از بهر خدا سوی غریبان بنگری

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۵۷۶

نظرات

user_image
سیامک
۱۳۹۰/۰۹/۱۸ - ۱۴:۴۱:۵۲
تاریخ امیر خسرو و منتخب کلام خسرو - مارچ 1925 در بیت دوم :هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر شمسی ندانم یا قمر حوری ندانم یا پری
user_image
من
۱۳۹۴/۰۴/۳۱ - ۱۱:۱۲:۵۷
این شعر توسط علی زندوکیلی بازخوانی شده پیشنهاد میکنم حتما گوش کنیدش
user_image
منصور اهواز......
۱۳۹۴/۰۶/۰۸ - ۰۳:۱۷:۳۴
صورتگر نقاش چین رو صورت یارم ببین یا صورتی‌ برکش چنین یا ترک تو کن صورتگریگرد ِ جهان گردیده ام، خوبان ِ عالم دیده ام لطف ِ همه سنجیده ام، اما تو چیز ِ دیگری آفاق را گردیده ام، مهر ِ بتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز ِ دیگری آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری یا کبر منعت می کند کز دوستان یاد آوری؟ تا دل به مهرت داده ام، در بحر ِ فکر افتاده ام چون در نماز اِستاده ام، گوی به محراب اندری
user_image
سیدمجتبی
۱۳۹۵/۰۶/۲۱ - ۰۹:۲۳:۰۵
در قوالی های صوفیه بعضی ابیات به گونه ای دیگر خوانده می شود مثلاتو از پری چابک تری وز برگ گل نازک تریوز هرچه گویم بهتری حقا عجائب دلبریمن تو شدم، تو من شدی، من تن شدم، تو جان شدیتاکس نگوید بعد از این، من دیگرم، تو دیگری
user_image
مرجان
۱۳۹۵/۰۸/۱۳ - ۱۹:۳۲:۴۸
به نظر میرسد بیت چهارم. ای راحت و آرام جان با "قد" چون سرو روان صحیح میباشد. سرو نماد قد است نه رو
user_image
سعید بهمنی
۱۳۹۶/۰۴/۲۸ - ۲۳:۳۸:۱۷
با احترام در بیت دوم "ای پسر" نا متناسب با سطح اصلی سعر به نظر میرسد و عبارت " شمسی ندانم یاقمر " که در تصحیحی که آقای سیامک در بالا نقل کرده اند با سطح شعر و عبارت بعدی آن بسیار متناسب تر است اما بهرحال حتما تصحیحی که در آن " پسر " ذکر شده از اعتبار قابل قبولی برخوردار بوده ، اگر دوستان صاحبنظر در اینمورد توضیح و راهنمایی بفرمایند قطعا به درک صحیح تری کمک خواهد کرد . سعید بهمنی 1396/4/29
user_image
بهیار سپیدان
۱۳۹۶/۰۵/۳۰ - ۱۳:۳۸:۳۷
درود بر فرزانگان گنجور ساز و گنجور خوان حیفم آمد یادآوری نکنم که زنده یاد پژمان بختیاری از بیت سوم این غزل امیر خسرو دهلوی الهام گرفته و مسمط گونه ای سروده که «اما تو چیز دیگری» بخش تسمیط و لی مکرر آن است . آن است : مهر بتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام زیبا فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری . . .
user_image
جنید شریف
۱۳۹۷/۱۰/۲۲ - ۲۲:۵۱:۳۲
بدون اینکه تحقیقی کرده باشم از نمونه های دیگر اشعار صوفیان و رندان اینقدر می دانم که معشوق یا شاهد نه تنها پسر بوده می تواند بلکه در سنت شعری قدما معمولا پسر است. چون فارسی میان مونث و مذکر تفریق نمی کند در بسیاری اشعار جنسیت معشوق مبهم می ماند اما شواهد زیاد است که شاهد یا ساقی را پسر می سازد. به تعبیر صوفیانه زیبایی شاهد در هر حال وسیله ای و محملی بیش نیست ولی به تعبیر عادی هم زیبایی زیبایی است و قبا قباست و طره طره است از هر که باشد و این ما خوانندگانیم که حتی شعر هفت صد ساله را هم سانسور می کنیم.
user_image
علیرضا
۱۳۹۹/۰۲/۱۸ - ۰۸:۱۰:۴۶
به نظرم من به جای "آفاق را گر دیده‌ام" عبارت "آفاق را گردیده‌ام" صحیح تر است.
user_image
صبا
۱۳۹۹/۱۰/۰۹ - ۰۹:۴۶:۳۶
در بیت اول به نظر من این گونه آمده است: رشک بتان آزری و تلمیحی است به داستان آزر بت تراش، ولی در اینجا به جای آزری، آذری نوشته شده است
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۰/۰۹ - ۱۸:۳۴:۳۰
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبترحوری ندانم ای پسر فرزند آدم یا پری؟گویا برای بسیاری از شاعران ما عشق به خانم ها عیب بوده که به پسران روی می آورده اند.به جز بعضی چون فردوسی ،نظامی و ،،،که هرگز در اشعارشان نشانی از همجنس گرایی نیست
user_image
عارف خدابنده
۱۴۰۱/۰۲/۱۵ - ۱۵:۳۴:۵۸
خوانش این غزل در روستای پیرآباد، شهرستان سراوان، استان سیستان و بلوچستان پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
محمدعلی شرقزده
۱۴۰۳/۰۵/۰۴ - ۱۰:۱۷:۵۸
ای چهرهٔ زیبایِ تو رَشْکِ بُتانِ آزَری هَر چَنْد وَصْفَت می‌کُنَم دَر حُسْن از آن زیباتَری   تو از پَری چابُک‌تَری وَز بَرْگِ گُلْ نازُک‌تری وَز هَرچه گوُیَم بهتَری حَقَّا عَجائبْ دِل‌بَری   مَن تو شُدَم تو مَن شُدی مَن تَن شُدَم تو جان شُدی تا کَس نَگوُید بَعد از این مَن دیگَرَم تو دِیگَری   هَرگِز نَیایَد دَر نَظَر نَقشی زِ رُویَت خوُب‌تَر شَمسی نَدانَم یا قَمَر حوُری نَدانَم یا پَری   هَرگِز نَیایَد دَر نَظَر نَقشی زِ رُویَت خوُب‌تَر حوُریْ نَدانَم ایْ پِسَرِ فَرْزَندِ آدَم یا پَری   آفاق را گَرْدیده‌ام مِهْرِ بُتان وَرزیده‌ام بِسیارْ خوُبان دیده‌ام امّا تو چیزِ دِیگَری   ای راحَت و آرامِ جان با قَدِ چوُن سَرْوِ رَوان زینسان مَرَو دامَن‌کَشانْ کآرامِ جانَم می‌بَری   عَزْمِ تَماشا کَرده‌ای آهَنگِ صَحرا کَرده‌ای جان و دِلِ ما بُرده‌ای این است رَسْمِ دِل‌بَری   عالَمْ همه یَغمایِ تو خَلْقی همه شیدایِ تو آن نَرْگِس رَعنایِ تو آوَرده کیشِ کافِری   خُسرَوْ غَریب است و گِداْ اُفتاده دَرْ شَهْرِ شُما باشَد که از بَهْرِ خُدا سوُیِ غَریبانْ بِنْگَری