
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۴۷
۱
خنده ای کن شکرستان دهن بازگشای
انگبین زان لب چون برگ سمن باز گشای
۲
نقل شاهانه تو پسته و عناب سزد
مردمی کن، قدری گنج دهن بازگشای
۳
با بزرگان نرسد خرده سخن می گویی
خرده گیری به میان نیست، سخن بازگشای
۴
جعد تو تنگ به کار دل ما پیچیده ست
پنجه ای چند ز جعد چو شکن بازگشای
۵
هست کوتاه شب وصل درازیش ببخش
زان سر زلف سیه نیم شکن بازگشای
نظرات