امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۸۵۲

۱

نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی

باده نوش و گذر از وعد و وعید، ای ساقی

۲

روز محشر نبود هیچ حسابش به یقین

هر که در کوی مغان گشت شهید، ای ساقی

۳

گشت پیمانه چو تسبیح روان در کف شیخ

تا ز لعل تو یکی جرعه کشید، ای ساقی

۴

حاصل از عمر ندارد به جز از حسرت و درد

هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقی

۵

آنکه در کوی محبت قدم از صدق نهاد

دگر او پند ادیبان نشنید، ای ساقی

۶

بارها کرده بدم توبه ز می، باز مرا

چشم مست تو به میخانه کشید، ای ساقی

۷

زاهد از شرم تو دایم سرانگشت گزد

جز در میکده جایی مگرید، ای ساقی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد غافری
۱۳۸۸/۱۰/۲۶ - ۰۱:۳۵:۴۰
مصراع دوم بیت چهارم بایستی این چنین خوانده شد:هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقییعنی شخصی که هنگام عید از میخانه دور (بعید) باشد حاصلی از عمر بجز حسرت و درد نداردمصراع دوم بیت آخر هم باید چنین باشد:جز در میکده جایی مگرید، ای ساقیمگریدن به معنی خراشیدن و همچنین گشت و سیر نمودن است. کسی در میکده را گاز نمی گیرد!
پاسخ: با تشکر، «به عید» با «بعید» و «مگزید» با «مگرید» جایگزین شد.
user_image
مهدی جلیلی
۱۳۹۱/۱۱/۲۸ - ۰۱:۳۵:۳۷
(چسم) مست تو به میخانه کشید ای ساقیاصلاح شود