
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۶۱
۱
سرمه اندر چشم خودبین می کنی
شانه اندر زلف پرچین می کنی
۲
از ستم چندین که کردی کس نکرد
بس کن، از بهر که چندین می کنی؟
۳
در غم لبهای من گویی بمیر
مرگ را بر بنده شیرین می کنی
۴
بگذری از مهر و گویی کاین کنم
مهر می باید ترا کاین می کنی
۵
تا بود ما و خیالت در شرف
چشم خسرو پر ز پروین می کنی
نظرات