
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۶۵
۱
تا فراقت تاخت بر من بارگی
ساختم با محنت و آوارگی
۲
دل ز ما بردی، زهی جان پروری
خون ما خوردی، خهی غمخوارگی
۳
چار و ناچارت چو ما فرمان بریم
چاره ما ساز در بیچارگی
۴
چون عنان صبر بردی از کفم
یک زمان در کش عنان بارگی
۵
وارهان یکدم از این بیداد و غم
زانکه شد بیداد غم یکبارگی
نظرات