
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۸۶۶
۱
آمد آن شادی جان بر ما دی
شادی افزود مرا بر شادی
۲
پایش افتادم و لب بگرفتم
گفت، بگذار، کجا افتادی؟
۳
گفتم آن کردم، چون باد صبا
از دل غنچه گره نگشادی
۴
سرو در آرزوی بندگیت
گله ها می کند از آزادی
۵
یاد داری که از این پیش ز لطف
باده بر یاد خودم می دادی
۶
کرد بیداد تو بر خسرو جور
نستد دارویی از بیدادی
نظرات