امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۸۷۵

۱

ای باد صبحگاه به من نام او بگوی

خوناب غیرتم به لب جام او بگوی

۲

جان بو که خوش برآیدم امروز پیش او

چیزی دگر مگوی، همین نام او بگوی

۳

بستان دعای سوخته ای، وز لبش مرا

آلوده کرشمه دشنام او بگوی

۴

یار است یا خیال؟ نمی دانم اینقدر

آن کیست در طواف بر آن بام او بگوی

۵

شبها منم ز غمزه او غرق خون ناب

این ماجرا به نرگس خودکام او بگوی

۶

پیغام داد کز سر تیغت سر افگنم

حاجت به تیغ نیست، به پیغام او بگوی

۷

وامی ست جان خسرو از آن روی همچو مه

گر ممکن است بر رخ گلفام او بگوی

تصاویر و صوت

نظرات