
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۹۰۷
۱
هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی
در روم و ری منادی تاراج دین دهی
۲
پیش لب تو گر چه گداییست کار من
ملک جهان مراست، گر انگشترین دهی
۳
چون من روم، به تربت من بوسه ای زنی
حلوای روح من چو دهی، این چنین دهی
۴
آنجا که گشت تست، بگو تا شویم خاک
باری چنین چو کشته خود را زمین دهی
۵
جان بردن نهفته، میاموز غمزه را
جلاد را چه استره در آستین دهی؟
۶
تلخی عشق بی مزه گردد ز نوش وصل
ناخوش میی که چاشنیش انگبین دهی
۷
من کیستم که خنده زنی تو به روی من؟
خسرو خس و بهاش تو در ثمین دهی
نظرات