
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۹۳۲
۱
ای فتنه ز چشم تو نشانی
بالای تو آفت جهانی
۲
مویی ست به زلف تو که صد بار
بر باد بداد خان و مانی
۳
من با تو به جز نظر ندارم
حاشا که به بد بری گمانی
۴
بوسی هوسم کند، ولیکن
خشنود نمی شوی به جانی
۵
گر لب نبود، کم از حدیثی
ور دل ندهی، کم از زبانی
۶
گر می کشدم رقیب بدخوی
بگذار سگی و استخوانی
۷
ای زلف درو مپیچ زنهار
کآزرده شود چنان میانی
۸
دل گم کرده ست خسرو، آن کیست
کز گمشدگان دهد نشانی
تصاویر و صوت

نظرات