
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۹۸۱
۱
ای که به غمزه می کنی قصد شکار دیگری
غیر هلاک ما مکن میل به کار دیگری
۲
گشت چمن چو می روی بر دل گرم ماگذر
گلخن آشنا به از باغ و بهار دیگری
۳
ای به هزار مرتبه ز آب حیات پاک تر
حیف بود که بگذرد بر تو غبار دیگری
۴
جان هزار پاره را پیش سگ تو می کنم
زانکه به دست همتم نیست غبار دیگری
۵
خسرو خسته هر کجا ناله کند ز دست تو
کی به درون اثر کند ناله زار دیگری
۶
***
نظرات