امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۲۴۳

۱

سر آن قامت چون سرو روان خواهم گشت

خاک آن سلسله مشک فشان خواهم گشت

۲

دود دلهاست درین خانه مرا بو آمد

سگ کویم همه شب نعره زنان خواهم گشت

۳

سوخته چند کشم آه نهانی آخر

وه که دیوانه شده گرد جهان خواهم گشت

۴

وقت تست اکنون، ای دیده و وقت ما نیست

که من امشب به سر کوی فلان خواهم گشت

۵

بنده عشقم، آنان که درین غم مردند

تا زیم گرد سر تربتشان خواهم گشت

۶

آخر این عمر گرامی ست که بر می گذرد

وعده تا کی نه دگر بار جوان خواهم گشت

۷

من بدین دیده گهی سیر ترا خواهم دید؟

تا کی آخر به درت دیدکنان خواهم گشت

۸

حد خسرو، اگر اینست که پیشت میرد

جان چه باشد که ز بهرت من ازان خواهم گشت

تصاویر و صوت

نظرات