امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۲۵

۱

ای شده ماه نما دیده بدخوی مرا

دیده ای هیچگه آن ماه جفا جوی مرا

۲

نتواند که کسی را نکشد با آن روی

واگذارید به من آن بت بدخوی مرا

۳

اره گر از پی آن روی نهندم بر سر

شانه ای دانم کاو راست کند موی مرا

۴

گفتم این سر به یکی ضربت چوگان بنواز

گفت خواهی که تو معزول کنی گوی مرا

۵

ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد

می رسانی به وی، ای باد صبا بوی مرا

۶

شد ز من سوخته خلقی و ز دود دل من

آتشی گیرد هر روز سر کوی مرا

۷

گفتی افتاده بمان بر در من، چون خیزم؟

خاک ناخورده هنوز این سر و پهلوی مرا

۸

بسکه گرید ز غمت روی به زانو خسرو

بیم زنگار شد آیینه زانوی مرا

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
آشوب
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۹:۳۰:۱۸
بیت پنجم فکر میکنم مرسانی به وی ای باد صبا درست باشد